رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود .
دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید ؛کسی تا آخر هوایم را دارد.
رَبّ ؛یعنی پرورش دهنده
یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ...
کرده ای...برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم !
قبول دارم آفت زده ام و خیلی وقت است ...